چارچوب اسلام، دقیقترین، کاملترین و اصولیترین چارچوبی است که سبک زندگی مؤمنانه را ترسیم کرده است. پازل زندگی یک مسلمان، با اجرای تک به تک و جزء به جزء دستورات، احکام و اخلاقیات دین است که به بهترین نحو تکمیل میشود. نادیده گرفتن بخشهایی از دین، تغییر دادن آن و یا هر اقدام دیگری با توجیه به روزآوری و عرف زمانه، تنها به هم ریختن قطعاتی مهم از پازلی است که خداوند عالم دقیق و مطابق نیاز قرار داده است. البته دین، تا حد ممکن این اجازه را داده است که برخی از قطعات پازل کمی تغییر رنگ دهند و یا با قطعاتی مشابه جابهجا شوند؛ ولی در همین حد و نه بیشتر. تغییر فراتر از این، شاید قسمتی از پازل را درست کند، اما مسلما نتیجه نهایی کار کامل و درست نخواهد بود.
در این میان و در زندگی امروز، برخی دیدگاهها، حرفها، مطالبات و نقدها وجود دارد که به نظر میرسد هم ناشی از ضعف نگاه و شناخت نسبت به چرایی و ماهیت حکم است و هم به خاطر اجرای غلط یا نیمه کاره احکام و حدود الهی. تصورات اشتباه، تحلیلهای از سر نیاز فردی، نگاه خرد به موضوعات، فراموش کردن ابدی بودن احکام، اصلاح نکردن اشتباهات اجرایی، نظرات تحت تأثیر قرار گرفته و بسیاری موارد دیگر، از جمله عواملی است که به ارائه نظرات ناقص و یا حتی غلط در حوزه مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی منجر میشود، نظراتی که فقه و احکام الهی را به چالش کشیده و گاه حتی در تقابل با آنها قرار میگیرد.
ثریا شارقی، مدیر کل دفتر امور بانوان و خانواده استانداری تهران هفته گذشته در گفتوگو با ایسنا در توضیح اهمیت استفاده از توانمندی اقتصادی زنان گفته است: «برای مثال باید یاد بگیریم زنان هم میتوانند به عنوان یک فعال اقتصادی در جامعه باشند. ما نباید این تصور را داشته باشیم که حتماً یک مرد باید نان دربیاورد و به یک خانم بدهد. باید در این تفکر تغییر ایجاد کنیم؛ نه تنها به خاطر بانوان بلکه به خاطر جامعه و استفاده از ظرفیت اقتصادی زنان باید به این امر توجه داشته باشیم».
در نقد استدلال بیان شده باید به نکات مهی در ارتباط با نگاه دین به مسأله اشاره کرد:
الف- اشتغال زنان در اسلام
نگاه اسلام به اشتغال زنان نگاهی موسع است. زنان در دوران پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم هم نقش فرهنگی-اجتماعی مهمی داشتند و هم در عرصه اقتصاد و اشتغال فعال بودند و هیچگاه با مخالف علنی از سوی رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم مواجه نشدند (۱). در زمان ولایت امیرمؤمنان علیهالسلام نیز فعالیت اجتماعی زنان ادامه داشت (۲).
رهبر انقلاب با تأکید بر جواز اشتغال زنان میفرمایند: «مسأله اشتغال بانوان، جزو مسائل اصلی نیست. البته ما با اشتغال بانوان مخالف نیستیم؛ بنده خودم نه با اشتغالشان، نه با مدیریتهاشان مخالفتی ندارم، مادامیکه با آن مسائل اصلی معارضه و تنافی پیدا نکند؛ اگر معارضه پیدا کرد، آن مقدم است. یکی از کارهایی که در این زمینه سوم که عرض کردیم باید انجام بگیرد، طبعاً این است که نگاه کنند ببینند آن مشاغلی که متناسب با این خصوصیت زن است چیست. بعضی از مشاغل هست متناسب با ساخت زن نیست، خب اینها را دنبال نکنند» (۳).
البته ایشان به چند نکته اساسی در این رابطه اشاره میفرمایند: «اشتغال بانوان از جمله چیزهایی است که ما با آن موافقیم. بنده با انواع مشارکتهای اجتماعی موافقم؛ حالا چه از نوع اشتغال اقتصادی باشد، چه از نوع اشتغالات سیاسی و اجتماعی و فعالیتهای خیرخواهانه و از این قبیل باشد؛ اینها هم خوب است. زنها نصف جامعهاند و خیلی خوب است که اگر ما بتوانیم از این نیمِ جامعه در زمینه اینگونه مسائل استفاده کنیم؛ منتها دو سه تا اصل را باید ندیده نگرفت. یک اصل این است که این کار اساسی را – که کارِ خانه و خانواده و همسر و کدبانوئی و مادری است- تحتالشعاع قرار ندهد. میشود هم. به نظرم میرسد مواردی داشتیم که خانمهایی اینطور عمل میکردند. البته یک قدری به آنها سخت میگذرد؛ هم درس خواندند، هم درس دادند، هم خانهداری کردند، بچه آوردند، بزرگ کردند، تربیت کردند. پس ما با آن اشتغال و مشارکتی کاملاً موافق هستیم که به این قضیه اصلی ضربه و صدمه نزند؛ چون این جایگزین ندارد. شما اگر بچه خودتان را در خانه تربیت نکردید، یا اگر بچه نیاوردید، یا اگر تارهای فوقالعاده ظریف عواطف او را -که از نخهای ابریشم ظریفتر است- با سرانگشتان خودتان باز نکردید تا دچار عقدهی [عاطفی] نشود، هیچکس دیگر نمیتواند این کار را بکند؛ نه پدرش، و نه به طریق اولی دیگران؛ فقط کار مادر است. این کارها، کار مادر است؛ اما آن شغلی که شما بیرون دارید، اگر شما نکردید، ده نفر دیگر آنجا ایستادهاند و آن کار را انجام خواهند داد. بنابراین اولویت با این کاری است که بدیل ندارد؛ تعیّن با این است» (۴).
ب- درآمد زنان در اسلام
اسلام برای زنان شخصیتی مستقل قائل شده است بهتبع این شخصیت مستقل، تمام عبادات، اعمال، رفتار، معاملات، اموال و… او به نام خود او است و خود باید عهدهدار و پاسخگوی آنها باشد.
در یکی از آیاتی که به صراحت بر این موضوع تأکید شده است، آمده: «لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ» (۵)؛ مردان را از آنچه کسب میکنند و بهدست میآورند بهرهای است و زنان را از آنچه کسب میکنند نصیبی است.
و در جایی که ارث زن را متعلق به خود او دانسته، بر حق مالکیت زن در اموال خود و استقلال اقتصادی او تصریح شده است: «لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا» (۶)؛ براى مردان از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان بر جاى گذاشتهاند سهمى است و براى زنان [نيز] از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان [آنان] بر جاى گذاشتهاند سهمى [خواهد بود]؛ خواه آن [مال] كم باشد يا زياد، نصيب هركس مفروض شده است.
یا در آیه دیگری بر حق بودن آنچه دریافت میکنند اشاره شده است: «وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَينَةٍ» (۷)؛ آنان را تحت فشار قرار ندهيد که قسمتي از آنچه را به آنها دادهايد (از مهر)، تملک کنيد! مگر اينکه آنها عمل زشت آشکاري انجام دهند.
«چون استقلال لازمه اراده و اختیار است لذا اسلام این استقلال را در کلیه حقوق اقتصادی مىآورد. و انواع و اقسام ارتباطات مالى را براى زن بلامانع دانسته و او را مالک درآمد و سرمایههاى خویش مىشمارد» (۸)؛ درحقیقت استقلال اقتصادی بدان معنا است که زن، اگر کار کرد و درآمد داشت، یا بدون کارکردن و در اثر اجرای قانون (ارث، مهریه، دیه و…) به دارایی رسید، میتواند و حق دارد که هرطور صلاح میداند، در اموال خود تصرف کرده و آن را به مصرف برساند و نیازی به اذن و اجازه و دخالت کسی ندارد.
ج- مدیریت هزینههای زندگی در اسلام
اما نکته مهمی که در این میان وجود دارد، بحث مدیریت مالی زندگی است. آنچه فقها بر آن معتقدند و از آیات قرآن استنباط میشود آن است که مدیریت مالی و تأمین هزینههای زندگی بر عهده مرد و از وظایف او است. به این معنا که این مرد است که باید کار کند و کسب درآمد داشته باشد تا خانواده و همسر و فرزندانش در رفاه و آرامش باشند. در روایتی از امام صادق علیهالسلام نیز بر این مطلب تأکید شده است: «ای معاذ! برای خانوادهات کار و تلاش کن؛ مبادا آنان برای تو کار و تلاش کنند» (۹). و این از حقوقی است که برگردن مرد نسبت به زن است و ملزم است بدون منت آن را انجام دهد (۱۰).
در حقیقت بحث قوامیت در اسلام، از نظر بسیاری از مفسرین و فقها، ناظر بر همین معنا است؛ آنجایی که در کتاب خدا گفته شده: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ» (۱۱)؛ مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بهخاطر برتريهايي که خداوند براي بعضي نسبت به بعضي ديگر قرار داده است و بهخاطر انفاقهايي که از اموالشان (در مورد زنان) ميکنند.
بر اساس این آیه و با استناد به روایات وارده در این زمینه، مشخص است که نانآوری و کسب درآمد از وظایف مردان است و نفقه زن، چه شاغل و چه غیرشاغل، برعهده مرد است. این مسأله، تکلیفی است که برعهده مردان گذاشته شده و نه معیار فضیلت و برتری برای آنان که بخواهیم به دنبال آن باشیم که این مسؤولیت را میان زن و مرد تقسیم کنیم تا هر دو از فضیلت آن بهرهمند شوند.
نگاه اسلام به زن و اشتغال او نگاهی فاخر و از جایگاه شخصیت مستقل قائل شدن برای او است و در عینحال در خانواده نیز، او را در مجموعه خانواده میبینید و در عین اینکه اشتغال او را در چارچوب ضوابط بیان شده اجازه میدهد و برای درآمد او نیز هویت مستقل قائل میشود، اما وظیفه تأمین مالی او در خانواده را برعهده مرد خانواده میگذارد تا شاید بهگونهای بر خانواده بودن آنان تأکید مجددی داشته باشد.
به نظر میرسد بحثی که بر یکسان بودن مسؤولیت اقتصادی زن و مرد در خانواده مطرح میشود، نه تنها برخواسته از نگاهی است که روحیه و ماهیت زنانگی زنان را در نظر نگرفته است؛ که پایین آوردن جایگاه فاخر و ارزشمندی است که اسلام برای زنان قائل شده است.
پینوشت
۱. http://mehrkhane.com/fa/news/22931
۲. ttp://mehrkhane.com/fa/news/26947
۳. بیانات در دیدار جمعی از بانوان برگزیده کشور: ۳۰/۰۱/۱۳۹۳.
۴. بیانات در سومین نشست اندیشههای راهبردی: ۱۴/۱۰/۱۳۹۰.
۵. سوره نساء، آیه۳۲.
۶. سوره نساء، آیه۷.
۷. سوره نساء، آیه۱۹.
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۶۳.
۹. شیخ طوسی، تهذیبالاحکام، ج۳.
۱۰. امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «حق زن بر شوهر، غذا دادن، لباس پوشاندن، با او خوشرفتاریکردن و رو ترشنکردن است». (بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۱۵۱).
۱۱. سوره نساء، آیه۳۴.